درد من

ساخت وبلاگ
مانده ام خیره به راه...

نه مرا پای گریز...

نه مرا تابِ نگاه...

زندگی قصه ی تلخی ست که از آغازش

بس که آزرده شدم چشم به پایان دارم

یک نفر آدمم و چند نفر غمگینم!!!

+ نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۶/۱۸ساعت۳:۲۴ ق.ظ  توسط حامد 
درد من...
ما را در سایت درد من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : d3k3keh7 بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 7:53

معشوقه ای پیدا کرده ام

به نام روزگار!

این روزها سخت مرا در آغوش خویش به بازی گرفته است...!

+ نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ساعت۲:۱۴ ب.ظ  توسط حامد 
درد من...
ما را در سایت درد من دنبال می کنید

برچسب : روزگار,لعنتی, نویسنده : d3k3keh7 بازدید : 114 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 7:53

شاید اسمش رو بشه گذاشت دوئل من و عمو رضا! اما دیگه داره شورش درمیاد داخل گروه واتساپی یه عکس همین الآن یهویی فرستاده با دست بانداژ شده که توی محل کارش با سر رفته توی تابلوی برق ولتاژ قوی و خدا رحم کرده که دست چپش حایل شده و پرتش کرده و یه بیت شعر هم پی نوشت تصویر که «گر بسوزد دست با مرهم به بهبودی رسد... گر بسوزد دل، جهان در خود ندارد مرهمی»!  برخلافش نه طبع شعری دارم و نه دیوان اشعاری که تا حالا درد من...
ما را در سایت درد من دنبال می کنید

برچسب : گرفتاری,شدیما, نویسنده : d3k3keh7 بازدید : 122 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 7:53

سکوت گورستان را می شنوی؟

دنیا ارزش دل شکستن ندارد

می رسد روزی که هرگز

در دسترس نخواهیم بود

"و خاک آنتن نمی دهد که نمی دهد"

+ نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۶/۲۲ساعت۶:۴۸ ق.ظ  توسط حامد 
درد من...
ما را در سایت درد من دنبال می کنید

برچسب : دنیای, نویسنده : d3k3keh7 بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 7:53